لایک کردن پیج "خری در میقات" در فیسبوک

لایک کردن پیج خری در میقات در فیسبوک

۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

هِق هقِ خَفه

حالم را اگر می‌دیدی
بر می‌گشتی...

و چه خوب است که نمی‌بینی
که نمی‌دانی
که بر نمی‌گردی!
---
بی‌انصاف عقلم
می‌گوید تو نباید بر گردی...

عقل را از چه می‌سازند مگر؟!
دل ندارد؟
رحم ندارد؟
چشم ندارد ببیند؟!

یکی بیاید با عقل من حرف بزند٬
راضی‌اش کند٬
دلش را بلرزاند٬
دلش را نرم کند!
---
این همه منطقی نباش عقلِ من!
اشک می‌فهمی یعنی چه؟
هِق هقِ خَفه تابحال شنیده‌ای؟
نه؟...

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

سلام فاضل نظری

مستی نه از پیاله نه از مِی شروع شد
از بعدَظهر روز نه در شروع شد

سمنان٬ پیاده٬ گوشه‌ی میدان٬ هوای سرد
عاشق شدن که نه٬ ولی٬ اِییی٬ شروع شد

یک دست کیف مشکی و یک دست توی جیب
از رشته و گرایش و از "وی" شروع شد

یک دست کیف آبی و یک دست... وای دست!
پس من چگونه عاشق و در پی...؟ شروع شد

فردا٬ بدون حرف٬ فقط خیره٬ خوابگاه
نه! مثل این که "وعده‌ی ما کِی؟" شروع شد!

فردا٬ مکان:هُنری٬ چشم توی چشم
Do, you, remember, o' honey, that day شروع شد
----
باری٬ گذشت ثانیه‌های خُشیِّ ما
انگار لحظه‌های غصه و غم هم شروع شد!

باید و شاید!

یه موقعی فکر می‌کردم٬ چرا کسی "باید" دلش برای من تنگ بشه؟!
حالا فکر می‌کنم٬ چرا کسی "شاید" دلش برای من تنگ بشه؟!!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

پند‌ها و ان درز‌ها

دروغ نه تنها در همه‌ی فرهنگ‌ها و ادیان مذموم است
خداییش خیلی کار نامردی‌ایه
کسی که بهش دروغ می‌گین هیچ دفاعی نداره
گنا داره به مولا
از ما که گذش
ولی نکنین این کارو باهم

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

برو گم شو

یک نفر بیاید بگوید "برو گم شو"
جدی بگوید هااا
نه از این الکی‌ها
بعد من بروم گم شوم
گم شدنِ سِفت!
هیچ‌کس هم پیدایم نکند
حتی به قیمت قسمت‌های خوبِ گذشته‌ام یک نام جدید بخرم!
آن وقت من می‌مانم و یک راز...
رازِ روز‌های از "برو گم شو" به قبل!
آدم‌های خسته... گمِ واقعی می‌شوند بعضی وخت‌ها



پ.ن: نمی‌دانم این آیا واقعا چیزِ غمگینیست
که آدم برود گم شود؟

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

کج فهمی‌ها

- شما ژاعرید؟
- بله حاجاقا
- ژعر هم می‌گید؟!

حضرت آغا/شب شعر رهبری/واقعی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه