یکی از فانتزیام اینه که
وختی بزرگ شدم یه دانشمند خیلی گنده و معروف و اینا بشم که ژورنالی بیرون نیاد که اسم من توش نباشه! اصا یه وضع عجیبی!
بعد یه دفه یه روز صبح از دفتر کارم تو دانشگاه بیام بیرون
از از نزدیکترین فروشگاه یه دوربین عکاسی حرفهای بخرم
و دیگه پیدام نشه!
وختی بزرگ شدم یه دانشمند خیلی گنده و معروف و اینا بشم که ژورنالی بیرون نیاد که اسم من توش نباشه! اصا یه وضع عجیبی!
بعد یه دفه یه روز صبح از دفتر کارم تو دانشگاه بیام بیرون
از از نزدیکترین فروشگاه یه دوربین عکاسی حرفهای بخرم
و دیگه پیدام نشه!
۲ نظر:
شبها شام سبکتر بخور
یعنی اهل سیگار یا پیپ نیستی؟؟؟
ارسال یک نظر